محل تبلیغات شما

اگرچه همیشه میگویند سختی های دنیا راه حل دارند و اگر تلاش کنی رد میشوند و رفع میشوند و اینها؛ اما من فکر میکنم بعضی از این سختیها و مشکلات هیچ رقمه حل شدنی نیستند. فقط باید درد کشیدن شان. باید تحمل شان کرد. باید هضم شان کرد. زیر فشارشان خورد شد و شکسته شد و کم کم، خم شد. بین همین سختیهای لاینحل است که دیگر آن نشانه های کوچک و بزرگ، که به تو میگویند وقت کنار کشیدنت از بساط دنیا و نخندیدن و درخودرفتن و تنهاشدن و تنهادردکشیدن است، به تو خود نشان میدهند. دیگر میفهمی که کرک و پرت دارد می ریزد. دیگر از آن همه ادعا و آرزو و علاقه و عشق و برنامه و همه خواستنیهای دور و دراز، چیزی جز یک خرمن حسرت نمانده.

اما بازهم میخواهم بگویم ای کسانی که به چنین حالی و قال و مقالی گرفتار و سنجاق شده اید! امید داشته باشید به اینکه همه این سختیها و مشکلات شاید حل شدند. شاید با تلاش و دست و پا زدن ما حل شدند. شاید شد آنچه میخواستیم.

میدانید؟ کمترین سود این امید این است که زنده می مانیم! یعنی در این چاه درد، از درد، نمی میریم و جانی و رمقی برایمان میماند. این امید، همین اندک ته نشینی که از آن آرزوها و خواستنیها و عشق و عاشقیها برایمان مانده، نگه میدارد. این امید، اگرچه زجرکش مان میکند، اما از "بی امیدی" زجر و درد کمتری دارد.

 

راستی، تا حالا شده تلاش کنید ناامید باشید اما بازهم یک امیدی، هرچند اندک، در دلتان باشد؟ نمیدانم چرا فکر میکنم ما انسانها محکومیم به امید داشتن. حتما سودی دارد که خدای بزرگ ما را چنین خواسته. خدایا! امیدمان را ناامید نکن.

 

 

 

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...

بیا که دست به کاری زنیم کارستان

امیدوار یا ناامید؟

حل ,شان ,شاید ,امید ,امید، ,همین ,از آن ,این سختیها ,است که ,شدند شاید ,میشوند و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها